نویسنده: مهشید شرافی زاده
در این بین به بررسی سالهای قبل از دهه ۵۰ و بعد از آن و شرایط حاکم بر کشورهای ایران، افغانستان، ترکیه و عربستان پرداخته و نقش زنان را طی این سالها تا به امروز بررسی خواهیم کرد.
در ایران، روز ۱۷ دی سال ۱۳۱۴ شمسی، نخستینبار خانوادهی رضا شاه بدون حجاب و روبنده در مجمعی عمومی ظاهر شدند.
ملکه ثریا، نخستین زنی بود که در افغانستان حجاب را از سر برداشت، اما تغییرات شتابزدهی شاه امانالله با مخالفتهای شدید روحانیون روبهرو شد و به باور برخی حتا زمینهی کودتا را فراهم کرد که پس از آن، حقوق و پوشش زنان با محدودیتهای بیشتری همراه شد.
در ترکیه تا قبل از اردوغان، حجاب در دانشگاهها و ادارات دولتی غیرقانونی بود. با تلاش اردوغان و بر اساس همهپرسی، قانون منع حجاب لغو گردید.
محمد بن سلمان در سال ۲۰۱۷ میلادی در کشور عربستان، تلاش خود را برای شکستن قوانین و چارچوبهای مذهبی به کار گرفت و بسیاری از عقاید این کشور (به ویژه برداشتن حجاب در کشور عربستان) را توانست تغییر دهد. از جمله تغییراتی که در چند سال اخیر در کشور عربستان ایجاد شد، میتوان به نمایش گذاشتن فیلمهای هالیوودی در سینماها، اجازهی خروج زنان از کشور بدون رضایت همسر یا ولی، آزادی موسیقی، آواز خواندن و … اشاره کرد.
آنچه انسان را به فکر وامی دارد، تفاوت رفتاری بین سَران چند کشورِ اسلامیِ افغانستان، عربستان، ایران و ترکیه است. در این تفاوت دیدگاهها، نحوهی برخورد و اجرای قوانین با دختران و زنان متفاوت است و شاید پاسخ این پرسش که چرا قوانین در کشورهای مسلمان مختلف متفاوت است؟! راهگشای بسیاری از تحلیلها و به اتفاق نظر رسیدنها باشد.
آیا سیاست خاصی پشت این ماجراست؟! آیا سران دولتها منافعِ مردم را در این نوع قانونگذاریها میبینند؟! اگر زنها در نوشتن قوانین سهم میداشتند چه اتفاقی برای جامعه میافتاد!؟
به هرحال، تفکر و رسیدن به روشنبینی، جامعه را دگرگون میکند و قطعا این مطلب از آموختن و مکاتب آغاز میشود؛ پس زمانیکه بیسوادی در قشر دختران امروز و مادران آینده افزایش یابد، بیشک آیندهای مردسالار رقم خواهد خورد و زنانِ چشم و گوش بسته بدون انگیزه و تفکر، تابع قوانین خواهند شد. چند همسریِ مردان را نیز سادهتر میپذیرند،همچنان مقولهی کودکهمسری و اطاعت از شوهر، ارث دوبرابری برادر نسبت به خواهر و… در این چرخه به میل و دلخواهِ قانونگذار رفتار خواهند کرد، چه بسا دختران خویش را نیز با همین نوع تفکر بار بیاورند.
آیا جنگ، اعتیاد، بیکاری و فقر، سیاستی برای مشغولکردنِ و انحرافِ جامعه به سوی سکوت است؟!
امروز بزرگترین دغدغهی مردم افغانستان پیروزی خون بر شمشیر است، کشوری که بیگانگان هرگز نتوانستند بر آن تسلط یابند، قطعا نامحرمان را از سرزمینِ مادری خود دور خواهند کرد و اعتلای فرهنگ و ادب جایگزینِ افکارِ پوسیده خواهد شد، آنچنان که رستم و سهرابها را زایید و مولاناها را درآغوشِ خود پرورانید و به جهانیان هدیه داد. وظیفهی قشرِ روشنفکرانِ جامعه، بیداریِ نسلِ امروز برای فردایی بهتر است، چه بسا که نسلِ امروز فهمیمتر از نسلِ دیروزاند.